1/30/2006

یه شب که می خوابی ، خدا به خوابت میاد و بهت میگه : امشب شب رحمته و
هر آرزویی که داشته باشی براورده میشه .
رحمت ؟ آرزو ؟
بار ها ازش خواستی و بارها جوابی نشنیدی . ولی وسوسه پرواز یه لحظه هم
ولت نمی کنه .
بزار بیام پیشت ، همین امشب .
و خدا ، مثل همیشه ،
نرم از خوابت میره بیرون و تو رو با رحمتش تنها میزاره .

1/25/2006

ابله !

گاهي وقتا فكر مي كنم كه با تو هنوزم ميشه ادامه داد .

1/18/2006


فكر نمي كني اين كفشها براي پاي تو زيادي بزرگ هستند ؟

1/14/2006

اگه بارون نبودم برف بودم
يا كه گلدون نبودم ظرف بودم
اگه من فقط يه مشت حرف بودم
...
منو ببخش .

1/12/2006

صبوري
گندابي سترون بيش نيست .

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]