5/28/2006
مي بيني
زير آفتاب ، تو هم رنگ باختي .
چقدر بهت گفتم :
هيچ وقت حرف از هميشه و هرگز نزن .
زير آفتاب ، تو هم رنگ باختي .
چقدر بهت گفتم :
هيچ وقت حرف از هميشه و هرگز نزن .
5/24/2006
با همه سكوتم انتظارت رو مي كشم .
همه دار و ندارم همينه .
كمه ؟
همه دار و ندارم همينه .
كمه ؟
5/21/2006
همه چيز از يه حماقت شروع ميشه .
مهم نيست كه كي شروع كرده
كي ادامه داده و كي تمومش مي كنه
مهم اينه كه :
هيچ وقت برنده اي وجود نداره .
مهم نيست كه كي شروع كرده
كي ادامه داده و كي تمومش مي كنه
مهم اينه كه :
هيچ وقت برنده اي وجود نداره .
5/17/2006
روياهاي نخ نما ،
دستمالي شده ،
پرم از خوابهاي تعبير نشده
و باز هم خواب مي بينم .
خواب تو ، خونه ، سفر .
دستمالي شده ،
پرم از خوابهاي تعبير نشده
و باز هم خواب مي بينم .
خواب تو ، خونه ، سفر .
5/14/2006
براي دوست داشتن تو
بهونه لازم ندارم
ميون اين لكاته هاي تن فروش
تن فروش هاي دل فروش
دل فروش هاي بي نسب
با نسب هاي بي سبب
داشتن تو
بزرگترين غنيمته .
بهونه لازم ندارم
ميون اين لكاته هاي تن فروش
تن فروش هاي دل فروش
دل فروش هاي بي نسب
با نسب هاي بي سبب
داشتن تو
بزرگترين غنيمته .
5/13/2006
گیرم که تو سوار و من پیاده
کشتی بی بار و مسافر به چه درد می خوره آخه
ناخدا کوتاه بیا
من می شم بنده تو بشو خدا
بزار مسافرت بشم .
کشتی بی بار و مسافر به چه درد می خوره آخه
ناخدا کوتاه بیا
من می شم بنده تو بشو خدا
بزار مسافرت بشم .
5/10/2006
_ : ببخشيد مزاحم شدم ، شما اهل اين محل هستيد ؟
_ : بله
_ : اين آدرسو مي شناسيد ؟
_ : ببخشيد كدوم آدرس ؟
_ : همين كه رو اين كاغذ نوشته شده .
_ : معذرت مي خوام ، كدوم كاغذ ؟
_ : اممم . . . نمي دونم .
_ : بله
_ : اين آدرسو مي شناسيد ؟
_ : ببخشيد كدوم آدرس ؟
_ : همين كه رو اين كاغذ نوشته شده .
_ : معذرت مي خوام ، كدوم كاغذ ؟
_ : اممم . . . نمي دونم .
_ : نمی دونم
_ : نمی دونم
_ : نمی دونم
. . .
.
5/03/2006
خاك
يكي باهاش مهر درست ميكنه و بهش سجده ميكنه
يكي روش گاو آهن مي اندازه
يكي رو اون خونه مي سازه
يكي توش چاه توالت ميكنه
يكي روش گل و سبزه مي كاره
يكي هم غلطك ور مي داره و دهنش رو آسفالت ميكنه .
يكي باهاش مهر درست ميكنه و بهش سجده ميكنه
يكي روش گاو آهن مي اندازه
يكي رو اون خونه مي سازه
يكي توش چاه توالت ميكنه
يكي روش گل و سبزه مي كاره
يكي هم غلطك ور مي داره و دهنش رو آسفالت ميكنه .
"كي مي دونه تو دل تاريك شب چي ميگذره ؟ "
خوب ديگه اگه يه وقت زياد بزرگ يا به درد بخور باشي ، بايد تحملت هم زياد باشه .
5/01/2006
آخر اين قصه هم ، كلاغه به خونش نمي رسه .
Subscribe to Posts [Atom]