2/08/2004

چگونه ميتوان به عبادت قطره هاي ابي اب نرفت؟
ودرخشش چراغهاي روشن آسمان را
در پس تيغ هاي برهنه ناديده گرفت
چگونه ميتوان شعر نگفت و سر فرود نياورد؟
مرد بي طمع اب و سايه
تن به نوازش موجي كه مي امد سپرده بود
و
ارام ارام فرو ميرفت.

مرگ را دوست دارم
بخاطر ارامش خوابش
و اسمان و دريا را
بخاطر ابي نابش
و ترا...

Comments:
..
می خواهم به هر آنچه مرا در برگرفته است یکی شوم.

حس می کنم و می دانم
دست می سایم و می ترسم
باور می کنم و امیدوارم
که هیچ چیز با آن به عناد برنخیزد

می خواهم آب شوم
در گسترۀ افق
آنجا که دریا به آخر می رسد
و آسمان آغاز می شود.


"مارگوت بیکل "
 
Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]