2/18/2004

گويي كه هرگز نيامده اي
گويي كه هرگز نديده امت
نبودنت آنقدر سخت نيست
كه
شكستن اميدي كه بر تو بسته بودم
مگر نه اينكه مي پنداشتم
از جنس من هستي
مگر نه اينكه ترا
همدل و همدرد يافته بودم
بندي كه تو از پاي گسسته بودي
ومن بر پاي بسته مي ديدم
هرگز ابتدا و انتهاي يك زنجير نبودند .

Comments:
ویرانه نه آن است که جمشید بنا کرد
ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت
.
.
ویرانه دل ماست که با هر نظر دوست
صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
 
Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]