3/15/2004

حضورت پنجره اي به خانه ام بود
و تو پنداشتي پي سقف خانه مي گردم .
لمس دستانت آغاز يك پيمان بود
و تو پنداشتي پي آغاز يك پيوند مي گردم .
من هنوز هستم
و تو مي پنداري ...

Comments:
..
در حجم خالی حضورت،
تمام لحظه‌ها را آجری
و از هر آجری ديواری ساختم.
هوايی برای نفس‌کشيدن نيست
و گامهای زيادی تا فاصله..
نازدانه من!
اگر حجم ثانيه‌ها امانت دادند، بدان:
به اندازه تمام انتظارها، بی‌قرارت بوده‌ام
..

سميه چالش
 
Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]