4/28/2004

اگه پروازي بود همه بر بال تو بود
اگه از سايه رهيدم پر به پرواز تو بود
وقتي از درد شكستم گرمي و مهر تو بود
وقتي بر خاك نشستم نفس و عطر تو بود

بچه كه بوديم ، همه چيز سپيد بود و آبي و قرمز . سپيد مثل برف بازي ،
آبي مثل آب بازي ،قرمز مثل توپ بازي .
يه روز برام نوشتي : روزي ما دو كبوتر هايمان را خواهيم يافت . يادته ؟
كبوترامون رو پيدا كرديم و مونديم تو حسرت يه دل سير پرواز . تو از عاشقي
مي گفتي من از شيدايي ، تو از معبود مي گفتي و من از معبد ، تو عاشق
شدي من شيدا .
عطر ياس سپيد خانه ات تا چند محله اون طرف تر مي رسيد و صد افسوس
كه شاخه هايش هيچگاه ار لبه پنجره فراتر نرفت . و گل ناز خانه ام چنان اوج
گرفت و بالا رفت كه جز خاطره و ستاره اي در آسمان برايم به جا نماند .
مرا به خانه ات بردي كه آرام بگيرم ، ترا به سرزمينم بردم كه ايمن بيابي .
برام از معبود گفتي و پرستش ، واست از معبد گفتم و آرامش .
چرخ چرخ عباسي ، چرخيديم و چرخيديم .
تو دلتنگ شدي و مثل ابر بهار گريستي ، ابر بهاري من عقيم بود و دريغ از يك
قطره باران ، فقط سايه اش به سرم ماند .
تو مغموم بودي و من مغبون . ولي هيچوقت دستامونو رها نكرديم .
خواستي خوار شدم ، بخواي خاك ميشم .

Comments:
..
باز که میگردی از تمامی راههای همیشه
آرام آرام همه چیز رنگ خیر میگیرند
رود به رود آهنگ و دریا دریا ستاره بر میداری که
نور به عشق بریزد و رنگ به شب!
..
 
Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]