6/01/2004

يكي مي داند بازي مي دهد
يكي نمي داند بازي مي خورد
يكي مي بيند تاسف مي خورد
يكي نمي بيند حيرت ميكند
يكي مي شنود باور نمي كند
يكي نمي شنود گنگ مي ماند
يكي مي چشد درد دارد
يكي نمي چشد غم ندارد
يكي لمس ميكند مي فهمد
يكي لمس نمي كند حرف ميزند
يكي …
يكي …
ْ روزگار غريبيست نازنين ْ

Comments:
..
این روزگار غریب من است
روزگاری
که تو
ناچاری
شریک آن باشی
.
.
جایی برای اعتراض نمانده است
آسمان فقط یکی ست
و من یکی
و تو..
یکی!
..
 
Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]