9/23/2004


انتظار

اون روزا كه آسمون ، ابر بي بارون نداشت
حياط خونه پر خاطره مون ، گل بي گلدون نداشت
همه شعرا ، شعر چشماي تو بود
همه احساس تنم ، لمس دستاي تو بود
چشم تو ، ستاره ها
دست تو ، موجاي دريا
تن تو ، غنيمتي بود
نفست ، باد بهاري ، عطر ريحون
اون روزا يادم نمي ره
نميدونم اين خزون ، كي به آخر مي رسه
نميدونم اون بهار ، كي مي خواد سر برسه
اون روزا يادم نمي ره .

Comments:
..
او شراب بوسه می‌خواهد زمن
من چه گویم قلب پر امید را
او به فکر لذت و غافل که من
طالبم آن لذت جاوید را
..
 
..
من از روزگاران یکی بود یکی نبود
تا پایان تمام قصه ها
و رسیدن کلاغه به خونه ش
منتظرتم
حتی اگر نخواهی
..
 
Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]