4/29/2006
سپيد جوانه ميزنم اين روزها
بي تو
بي صدا
بي نشاط
مو به مو .
بي تو
بي صدا
بي نشاط
مو به مو .
4/22/2006
اندازه يه دنيا دوستت دارم
و اين موضوع هيچ ربطي به تو نداره .
و اين موضوع هيچ ربطي به تو نداره .
4/20/2006
هيچكي اونو دوس نداره ، حتي بچه ها كه همه چي رو دوس دارن .
كلاغا يي هم كه رو شونش مي شينن ، همچي كه خستگي شون
در ميره زودي مي پرن هوا ، چه برسه به بقيه پرنده ها .
خداييش بي پرنده زندگي كردن مشكله .
تازه دهقان پير هم كه گهگاهي دستي به سر و روش ميكشه و
كلاهشو صاف و صوف ميكنه ، واسه اينه كه لازمش داره
وگرنه اونم بهش نمياد كه زياد علاقه اي بهش داشته باشه .
اينو از تو نگاش ميشه خوند .
از همه بدتر اينكه نه چشم درست و درموني داره كه اگه يه وختا
بغضش گرفت بتونه باهاش گريه كنه و نه دلي كه با گريه آروم بگيره .
طفلكي مترسك .
كلاغا يي هم كه رو شونش مي شينن ، همچي كه خستگي شون
در ميره زودي مي پرن هوا ، چه برسه به بقيه پرنده ها .
خداييش بي پرنده زندگي كردن مشكله .
تازه دهقان پير هم كه گهگاهي دستي به سر و روش ميكشه و
كلاهشو صاف و صوف ميكنه ، واسه اينه كه لازمش داره
وگرنه اونم بهش نمياد كه زياد علاقه اي بهش داشته باشه .
اينو از تو نگاش ميشه خوند .
از همه بدتر اينكه نه چشم درست و درموني داره كه اگه يه وختا
بغضش گرفت بتونه باهاش گريه كنه و نه دلي كه با گريه آروم بگيره .
طفلكي مترسك .
.
.
.
عكس از روستاي دما ب
4/17/2006
تو حياط خلوت پشت خونمون
يه دفعه يه موج ناز و آبي زد
دلمو زير و رو كرد
نفس داغ تو قلب تشنه مو
از عطش سوزوند و خاكستري كرد
دستام اعتماد و با دستاي تو ديكته نوشت
تن تو نگاهمو ديوونه كرد
از حياط خلوت پشت خونمون
با تو رفتم آسمون
بي تو افتادم رو خاك
روي اين خاك خراب
ميون يه دنيا بخت نا مراد
كنار يه عالمه دوستاي ناب !
كه همه منتظر لحظه ي افتادنتن
...
تو حياط خلوت پشت خونمون
هنوزم منتظرم .
يه دفعه يه موج ناز و آبي زد
دلمو زير و رو كرد
نفس داغ تو قلب تشنه مو
از عطش سوزوند و خاكستري كرد
دستام اعتماد و با دستاي تو ديكته نوشت
تن تو نگاهمو ديوونه كرد
از حياط خلوت پشت خونمون
با تو رفتم آسمون
بي تو افتادم رو خاك
روي اين خاك خراب
ميون يه دنيا بخت نا مراد
كنار يه عالمه دوستاي ناب !
كه همه منتظر لحظه ي افتادنتن
...
تو حياط خلوت پشت خونمون
هنوزم منتظرم .
4/15/2006
وقت من كم بود و خودم هم بي حوصله و خسته
سر تو شلوغ بود و خودت هم بي خيال
اين جوري بود كه راهمون از هم جدا شد .
سر تو شلوغ بود و خودت هم بي خيال
اين جوري بود كه راهمون از هم جدا شد .
4/12/2006
با تو به صفر مي رسم
بي تو به انتها .
بي تو به انتها .
4/08/2006
دیدی بعضی وقتا هر کاری می کنی و به هر دری می زنی
دو دو تا چهار تا نمی شه .
دو دو تا چهار تا نمی شه .
4/06/2006
اختلاف من با خدا فقط به اندازه يه مثبت و منفيه
اون چيزايي رو كه من دوست دارم ، يا بهم نميده
يا اينكه از آخر ميده .
ظاهرا كه اختلاف مهمي نيست .
اون چيزايي رو كه من دوست دارم ، يا بهم نميده
يا اينكه از آخر ميده .
ظاهرا كه اختلاف مهمي نيست .
4/04/2006
كاشكي ميشد
تو اين بهار
تو هم جوونه ميزدي .
تو اين بهار
تو هم جوونه ميزدي .
Subscribe to Posts [Atom]