4/17/2006

تو حياط خلوت پشت خونمون
يه دفعه يه موج ناز و آبي زد
دلمو زير و رو كرد
نفس داغ تو قلب تشنه مو
از عطش سوزوند و خاكستري كرد
دستام اعتماد و با دستاي تو ديكته نوشت
تن تو نگاهمو ديوونه كرد
از حياط خلوت پشت خونمون
با تو رفتم آسمون
بي تو افتادم رو خاك
روي اين خاك خراب
ميون يه دنيا بخت نا مراد
كنار يه عالمه دوستاي ناب !
كه همه منتظر لحظه ي افتادنتن
...
تو حياط خلوت پشت خونمون
هنوزم منتظرم .

Comments:
منتظره كي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ با اجازه لينكتو گذاشتم تو بلوگم .
 
Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]