7/08/2006

دلم هواي شهر " غير از خدا هيچكس نبود " رو داره .

Comments:
جایی که سکوت صدای آدما باشه...
 
فکر میکردم کامنتهای دوتا بست قبلت اومده... ولی تازه دیدم که نیومده بود...
 
شعر نشانی سعراب سپهری رو خوندی... فکر کنم اونجا آدرس اون شهری رو که دنبالشی پیدا کنی...خانه دوست کجاست؟ در فلق بود که ÷رسید سوار.. آسمان مکثی کرد.. رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید و به انگشت نشان داد س÷یداری و گفت....
 
dele kheylia in havaro dare - amma mage khoda chand tas - ? ye sarzamin khoda mikhaym ...
 
خدایا !

راهی می بینم.

آینده پنهان است ،

اما مهم نیست .

همین کافی است که تو همه چیز را می بینی ،

و من تو را.
 
rasty up date kardam
sar bezan
 
Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]