10/01/2006
كاشكي مي شد صداي يكي از ما ها
مي رسيدش به آسمون
عرش خداي مهربون
سلام خدا
كليد نداره خونتون ؟
راهي نداره آسمون ؟
منم ،
يكي از اون همه
بنده بي نام و نشون
زياد مزاحم نمي شم
مي رسيدش به آسمون
عرش خداي مهربون
سلام خدا
كليد نداره خونتون ؟
راهي نداره آسمون ؟
منم ،
يكي از اون همه
بنده بي نام و نشون
زياد مزاحم نمي شم
فقط ،
مي خوام بپرسم از شما
يك دونه سيب رو چند حساب كردي با ما ؟
مي خوام بپرسم از شما
يك دونه سيب رو چند حساب كردي با ما ؟
Comments:
<< Home
...و تو رفتي وهنوز خش خش گام تو تكرار كنان ميدهد آزارم و من انديشه كنان غرق اين پندارم كه چرا خانه كوچك ما سيب نداشت.
اگه میبینی بی جوابم واسه همینه، که فلسفه رو انتخاب کردم. سرگشتگی میون سوال بهتر از رسیدن به ته جواب هاست!
من حالم خوبه رفیق :) کوتاه هم اومدم. میبینی که روزه ی سکوت گرفتم و کاری هم به کسی ندارم. اصلا" هم فکر نمیکنم که آدمای دنیا بدن ان. فقط یه چیزی رو جدا" میگم و اونم اینه که از زیادی معرفت نشون دادن به آدما به اینجا رسیدم. با اینحال گله ای ندارم و حالم هم جدا" خوبم. :)
مرسی از احوالپرسیت :)
مرسی از احوالپرسیت :)
سلام پسر،منم خدا ! بايد بگم ريدين شما! سيب باشه ارزونيتون! سيبو علم كردين شما؟ دروغ نميگين شماها؟ با همه آره با ماهم آره؟
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home
Subscribe to Posts [Atom]