فلاشر

به پايان فكر نكن .. انديشيدن به پايان هر چيز شيريني حضورش را تلخ مي كند .. بگذار پايان تو را غافلگير كند درست مانند آغاز
 

لحظه های با تو بودن را می شمرم
و خوشبختی ثانیه به ثانیه اش را
 

دوست ماتریکسی من : فقط کافیست کل این صفحه رو یه بار نگاه کنی و به خاطرات این ده سال خوب نگاه کنی اونوقت می بینی خوشبختی یه درام کمدیه که یه جاهایی حتی به یه تراژدی نزدیک میشه!تو این ماتریکس سه تا آدم هستن که دو تاشون تو همه این سالها همه چیز رو می دونستن و نفر سوم همیشه پشت در مونده اما زیبایی ماتریکس کجاست ؟ آیا اونی که خوشبخت تره اون داناتره هست ؟ آیا اونی که داناتره واقعا همه چی ماتریکس رو میدیده ؟جالب اینه که هیشکی هم نمیدونه کی به کیه و همه میدونن کی به کیه ؟
 

سال خوبی رو برات آرزو دارم من هم همچون همه نوشته هات رو دوست دارم البته با کمی خنده ! این همون جای خوشمزه داستانه
 

کمیک داستان : اینکه بابا ما قبول داریم که همیشه پشت دریم بیش از این ما رو لگد نکن اینم موضوع نوشته بعدیت لگد . جون میده برای پشت هایی که تا حالا نخوردن
 

eydet mobarak aghahe!!!
 

..
وقتي تو نيستي
تمام خانه ي ما درد مي كند !
..