11/17/2012
Comments:
<< Home
“ يكى از زيباترين شعرهاست كه نوشتى ، بسيار لذت بردم ”
من چقدر دلم می خواهد همه داستانهای پروانه ها را بدانم که
بی نهایت
بار
در نامه ها و شعر ها
در شعله ها سوختند
تا سند سوختن نویسنده شان باشند ...
« حسين پناهى »
من چقدر دلم می خواهد همه داستانهای پروانه ها را بدانم که
بی نهایت
بار
در نامه ها و شعر ها
در شعله ها سوختند
تا سند سوختن نویسنده شان باشند ...
« حسين پناهى »
سلام بر تو اى آشناى قديمى.
.
پاییز هیچ حرف تازهیی برای گفتن ندارد
با این همه
از منبرِ بلندِ باد
بالا که می رود
درختها چه زود به گریه میافتند!
حافظ موسوى
--------------
.
پاییز هیچ حرف تازهیی برای گفتن ندارد
با این همه
از منبرِ بلندِ باد
بالا که می رود
درختها چه زود به گریه میافتند!
حافظ موسوى
--------------
دلم میسوزد
برای
کوتاهترین روز سال
.
يلدا مبارك ...
- از كتابِ تو ابر شو ببار -
" شاعر : عباس حسين نژاد "
برای
کوتاهترین روز سال
.
يلدا مبارك ...
- از كتابِ تو ابر شو ببار -
" شاعر : عباس حسين نژاد "
*��Happy New Year��*
********************
“May Light always surround you;
Hope kindle and rebound you.
May your Hurts turn to Healing;
Your Heart embrace Feeling.
May Wounds become Wisdom;
Every Kindness a Prism.
May Laughter infect you;
Your Passion resurrect you.
May Goodness inspire
your Deepest Desires.
Through all that you Reach For,
May your arms Never Tire.”
~ D. Simone ~
********************
“May Light always surround you;
Hope kindle and rebound you.
May your Hurts turn to Healing;
Your Heart embrace Feeling.
May Wounds become Wisdom;
Every Kindness a Prism.
May Laughter infect you;
Your Passion resurrect you.
May Goodness inspire
your Deepest Desires.
Through all that you Reach For,
May your arms Never Tire.”
~ D. Simone ~
ديگر منتظر كسى نيستم
هر كه آمد
ستاره از روياهايم دزديد
هر كه آمد
سفيدى از كبوترانم چيد
هر كه آمد
لبخند از لب هايم بريد
منتظر كَسى نيستم
از سر خستگى در اين ايستگاه نشسته ام!!
« رسول يونان »
هر كه آمد
ستاره از روياهايم دزديد
هر كه آمد
سفيدى از كبوترانم چيد
هر كه آمد
لبخند از لب هايم بريد
منتظر كَسى نيستم
از سر خستگى در اين ايستگاه نشسته ام!!
« رسول يونان »
نوروزت مبارك، عزيز...
.
.
.
شعر
پرنده خوش خوانی ست
بال و پر درآورده
در قفس ذهن تو ۰
رهایش کن !
بگذار پر بکشد
هرجا که خواست
نشیند ۰
وگرنه میمیرد۰
.
.
.
شعر
پرنده خوش خوانی ست
بال و پر درآورده
در قفس ذهن تو ۰
رهایش کن !
بگذار پر بکشد
هرجا که خواست
نشیند ۰
وگرنه میمیرد۰
چون که اسیر شدی و به قفس افتادی نمیر، بمان و دنیا را از درون قفس تماشا کن.
دنیا از دید یک زندانی ابدی تماشاییست...
Post a Comment
دنیا از دید یک زندانی ابدی تماشاییست...
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home
Subscribe to Posts [Atom]