3/14/2004

از گذشته هاي دور آمده اي و چه دير
از گذشت ها خسته ام و چه پا بسته
به فردا نمي انديشم
كه جز ترديد ارمغاني ديگر ندارد .
به ترديد نمي انديشم
كه زخمش از هر شكستن و باختني عميق تر است .
به باد مي انديشم كه دل آويز لحظه هايم است
به آب مي انديشم كه رنگ حضور توست
به اولين بوسه .


Comments:
..
من از پاشويه ي حوض چشم خود
ماهي قرمز لبانت را
مي مكم به شوري ِ تاريخ ِ نگاهم !
..
 
Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]