2/22/2009
بیشتر روزهایمان به انتظار می گذرد و ما امید می خوانیمش
می ترسیم ، صبوری می خوانیمش
می بازیم ، گذشت می خوانیمش
!که شاید بعد از مرگ ، قهرمان بخوانند ما را
می ترسیم ، صبوری می خوانیمش
می بازیم ، گذشت می خوانیمش
!که شاید بعد از مرگ ، قهرمان بخوانند ما را
.لیاقت گوسفندان ، آغل گرم و آخور پر می باشد ، نه آرزوهای بلند
Comments:
<< Home
من از نهایت شب حرف میزنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف میزنم
اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیار و یک دریچه
که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم
" فروغ "
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف میزنم
اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیار و یک دریچه
که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم
" فروغ "
زمان خيلي كند است
براي كساني كه انتظار ميكشند
خيلي سريع براي كساني كه ميترسند
خيلي طولاني براي كساني كه اندوهگيناند
خيلي كوتاه براي كساني كه شاداند
.
.
ولي براي كساني كه عاشقاند
زمان جاودانگي است
Post a Comment
براي كساني كه انتظار ميكشند
خيلي سريع براي كساني كه ميترسند
خيلي طولاني براي كساني كه اندوهگيناند
خيلي كوتاه براي كساني كه شاداند
.
.
ولي براي كساني كه عاشقاند
زمان جاودانگي است
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home
Subscribe to Posts [Atom]